کدخبر: ۲۴۸۵۵
۲۲ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۳۲
چاپ

خشم؛ پدیده ای که این روزها کمتر فرو خورده می شود!

خشم؛ پدیده ای که این روزها کمتر فرو خورده می شود!

بیرجند رسا- به طور میانگین در هر ساعت 70 نزاع سنگین درکشور انجام می شود که کار به پزشکی قانونی می کشد و هزینه های مادی ومعنوی زیادی را هم به دنبال دارد که ریشه همه این نزاع ها عدم کنترل بررفتار خود و به دنبال آن خشم است. نگاهی گذرا به سرخط اخبار حوادث رسانه ها این هشدار را به ما می دهد که آستانه تحمل آدم ها این روزها بسیارپایین آمده است!

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجند رسا به نقل از دانا ، خشم يکي ازهيجان های پيچيده انسان و واکنشي متداول نسبت به ناکامی وبدرفتاری است همه ما در طول زندگی با موقعيت های خشم برانگيز رو به رو شده ايم، اشکال خشم اين است که اگرچه بخشي از زندگي است؛ ولي ما را از رسيدن به اهداف خود بازمی دارد و علت اين که افراد درباره خشم دچار تعارض و تضاد هستند، همين نکته است.

بایدگفت: عصبانيت، خشونت، خصومت، کينه توزی، غضب، تنفر، تحريک، حسادت، رنجش، غرض ورزی، تحقير و ناراحتی، هيجان هايی  هستند که بيشتر با خشم همراه اند، درواقع از يک طرف خشم پاسخ طبيعي انسان است و از طرف ديگر مي تواند روابط بين فردی را مختل کند و ما را از رسيدن به اهداف باز دارد. در حقيقت خشم هيجان شايعی است که بيشتر نسبت به دوستان و نزديکانی که نتوانسته اند انتظارات و خواسته هاي ما را برآورده سازند، تجربه می شود..

دراین باره، دکترعزت‌الله کردمیرزا روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه می‌گوید: برخی معتقدند که پرخاشگری‌ها برای برخی از افراد وسیله‌ای است برای رسیدن به برخی هدف‌ها و لذایذ که به‌صورت عادی امکان به دست آوردن آن وجود ندارد. گروهی دیگر معتقدند که پرخاشگری مکانیزم ذاتی است که در همه موجودات برای حفظ بقا و دفاع از خود گذاشته شده برخی نیز معتقدند که پرخاشگری ریشه اجتماعی دارد و می‌توان آن را از طریق الگوپذیری یاد گرفت.

 وی ادامه می دهد: بعضی‌وقتها مجموع فشارها، استرس‌ها و اتفاق‌ها در اجتماع بیشتر از آستانه تحمل آدم‌هاست. در این نوع جوامع مردم حوصله حرف زدن با هم را ندارند. در نتیجه کمتر پیش می‌آید که آدم‌ها به هم لبخند بزنند و برایشان مهم باشد که دیگری در چه وضعیتی است. درکشان از محیط پایین می‌آید و رفتاری از آنها می‌‌زند که در حالت عادی به فکرشان هم خطور نمی‌کرد.
این روان شناس می افزاید: خشم مبنا و معلول بسیاری از اختلالات خلقی می‌تواند باشد، وقتی در جامعه‌ دامنه اختلالات روانشناختی و فشارهای اجتماعی و اقتصادی بالا می‌رود میزان خشم نیز بالا می‌رود. در این بین باید بین خشم و پرخاشگری تفاوت قائل شد. خشم یک حالت ذهنی است که هنوز تبدیل به رفتار نشده است اما پرخاشگری زمانی رخ می‌دهد که خشم تبدیل به رفتار شده باشد. خیلی از آدم‌ها ممکن است خشمگین باشند ولی الزاما همه آنها خشمشان را بروز نمی‌دهند.

خشم همانند بازی دومینو است 

خشم مانند بازی دومینو است و اگر کنترل نشود تسری پیدا می کند کافی است به روزهایی که با راننده تاکسی دعوایتان می‌شود نگاهی دقیق بیندازید. خشم فروخورده‌‌تان درگام بعدی یقه دیگری را خواهد گرفت می توان به باروت هم تشبیه کرد و زمانی که باروت آتش بگیرد دومینوی خشم جامعه را فرا می‌گیرد.

دلایل مختلفی برای بروز خشم در جامعه وجود دارد، دکتر کرد میرزا درمورد افزایش مصادیق خشم در جامعه‌ می‌گوید: شیوه مدیریت جامعه یکی از دلایل افزایش خشم در جامعه‌ است. جامعه‌ای که به لحاظ مدیریتی نزاع در آن زیاد باشد، تنش بین مسئولان به بدنه سرایت می‌کند در نتیجه میزان خشم در جامعه اضافه شده می‌شود. مدیریت جامعه‌ هم می‌تواند در راه‌اندازی و هم در کنترل خشم در جامعه سهیم باشد. یکی از مشکلات جدی مردم تغییرات اقتصادی است. فشار اقتصادی باعث می‌شود افراد با صرف انرژی بالایی به ‌دنبال معاش خود باشند. وقتی که بقا به خطر بیفتد طبیعی است که هر نوع حساسیت و واکنش‌پذیری از آدم‌ها بروز پیدا می کند. یکی از مصادیق واکنش‌ها می‌تواند خشم باشد.
سبک زندگی شهری امروزی گرایش به خشم راتشدید کرده است

 بستر‌های زمانی و مکانی بر بروز خشم بسیار تاثیر‌گذار است. به دلایل سبک زندگی شهرنشینی  که امروز مرسوم شده، از جمله آلودگی های محیطی و استرس ها و تنش های اجتماعی که افراد درجامعه با آن روبرو هستندگرایش به خشم و بروز عصبانیت تشدید شده، مساله ای که در روزگاران گذشته کمتر دیده شده است.به ظور مثال امروزه بودن در ترافیک‌های سرسام‌آور و طولانی میزان بروز خشم و تنش را بالا می‌برد. 

کارشناسان مسایل اجتماعی می گویند: ساختار شهر‌سازی‌ و شرایط شهروندی تغییر کرده است. ما قوطی کبریت‌هایی را به جای خانه می‌سازیم و در آن زندگی می‌کنیم و آدم‌ها را از نقاط مختلف کشور به شهر‌های بزرگ می‌کشانیم در حالی که فکر فضای بازی بچه، دور هم جمع شدن همسایه‌ها و خانواده‌ها وجود ندارد در بهترین آپارتمان‌ها سرانه بازی برای بچه‌ها 2متر است. وقتی سرانه حرکتی مردم کم باشد خودبه‌خود بر تنش‌ها و برون‌ریزی‌های هیجانی تأثیر می‌گذارد با این حال تنش خانواده‌ها به جامعه نیز منتقل می‌شود.

پرخاشگری در همه آدم‌ها به یک اندازه نیست آنها ویژگی‌های به‌خصوصی دارند که آنها را در برابر سایر آدم‌ها متمایز می‌کند.

خشم می‌تواند روشی برای بقا نیز باشد اما وقتی صفحه حوادث روزنامه‌ها را که نگاه کنید می‌بینید که هر روز خبری تازه از روشی های جدید در قتل، تجاوز، کلاهبرداری، و سایر جرائم منتشر می‌شود. به‌نظر می‌رسد این آدم‌های خشمگین که خشمشان را هم بروز می‌دهند الگویی برای بروز خشم ندارند یا نمی‌دانند مرز بین حفظ بقا و توحش کجاست.
وقتی بلد نیستیم گفت وگو کنیم!

کردمیرزا روانشناس درباره علت نداشتن الگوی خشم در جامعه می‌گوید: علتش این است که ما یادمان رفته که گفت‌وگو کنیم. جامعه‌ای که در آن گفتمان وجود نداشته باشد بحث‌ها در خانواده و جامعه تبدیل به بگو‌مگو می‌شود. این به‌دلیل نداشتن الگو برای بروز خشم نیست.

وی اضافه می کند: ما یاد گرفته‌ایم که اگر هر چیزی را به شیوه پرخاشگرایانه مطرح بکنیم خوب است و به نتیجه می‌رسیم. رسانه‌ها و به‌خصوص تلویزیون نقش جدی در شکل‌دهی به این رفتار‌ها داشته‌اند. وقتی در فیلم‌ها و سریال‌ها نشان می‌دهیم که پدری پسرش را به خاطر پسر‌دار نشدن با پرخاشگری طرد می‌کند و جامعه‌ای مردسالارانه دروغین را تصویر می‌کند طبیعی است که در ساختار‌ها و رفتار‌های مردم خشم و فاصله جایگزین گفت‌وگو شود. چیز‌هایی به مردم نشان می‌دهند که دیگر وجود ندارد. به عبارت دیگر جامعه‌ای که عقلانیت‌اش هدف قرار گرفته باشد گفت‌وگویش را از دست می‌دهد.
کاهش سن خشونت در کشور

معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان به تازگی عنوان کرد: آستانه تحمل جامعه و همچنین سن خشونت کاهش یافته و باید در این زمینه برنامه‌ریزی‌های جامع و کاملی صورت گیرد.

وی افزود: متاسفانه آستانه تحمل جامعه و همچنین سن خشونت کاهش یافته و باید در این زمینه برنامه ریزی‌هایی صورت گیرد. طبق آمار و اطلاعات ارائه شده خشونت در خانواده‌ها حتی در بین تحصیلکرده‌ها و کودکان نیز رو به افزایش است و دیده می‌شود که در مدارس نیز نوجوانان آلاتی هم چون چاقو، قمه و... برای دفاع از خود به همراه دارند که این موضوع باعث مشکلاتی در مدارس شده است.

خشم؛ پدیده ای که این روزها کمتر فرو خورده می شود!

آیا کلینیک‌های کنترل خشم می توانند به آرامش جامعه کمک کنند؟

شاید وضعیت جامعه وتنش های موجود درجامعه باعث شده تا معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش از افتتاح کلینیک‌های کنترل خشم و جوانان خبرداد.

گلزاری با بیان این مطلب که اعتیاد، طلاق و خشونت از آسیب‌های مطرح جامعه است، تاکید کرد: برنامه ریزی‌ها برای کاهش خشونت در جامعه باید جامع و کامل باشد.

وی به برنامه‌های وزارت ورزش و جوانان با همکاری شهرداری اشاره کرد و افزود: توافقاتی با اداره کل سلامت شهرداری انجام شده و برنامه ریزی‌های مداوم و خوبی برای کنترل خشم و پیشگیری از گسترش آن در سطح جامعه داریم و امیدواریم که این همکاری منجر به اتفاقات خوبی در این خصوص باشد.

باید دید آیا راه اندازی کلینیک‌های کنترل خشم عملیاتی می شود و تا چه حد می تواند به ارتقای آرامش و سلامت جامعه کمک کند. مبادا اینکه افتتاح وراه اندازی این مراکز فقط به یک مانور تبلیغاتی ختم شود!

درسال گذشته بیش از 600 هزارنزاع در کشور اتفاق افتاد!

هرچند آمارها می گویند، در سال گذشته آمار مراجعین نزاع به مراکز پزشکی قانونی کشور 1.6 درصد نسبت به سال 91 کاهش داشته است اما به 607 هزار و 349 مراجعه در سال گذشته به مراکز پزشکی قانونی داشته ایم. که این تنها آمار نزاع هایی است که ثبت شده است. 

به گزارش پزشکی قانونی کشور، از کل مراجعین نزاع در سال گذشته 423 هزار و 85 نفر مرد و 184 هزار و 264 نفر زن بودند این در حالی است که تعداد مراجعین مرد نزاع در سال قبل از آن 434 هزار و 773 و تعداد زنان 182 هزار و 585 نفر بود.

بر اساس این گزارش در سال گذشته بیشترین آمار مراجعین نزاع با 65 هزار و 168 نفر در تیر ماه و کمترین آن با 35 هزار نفر در دی ماه ثبت شده است.

این گزارش می افزاید: در سال 1392 به ترتیب استان‌های تهران با 106 هزار و 950،‌ خراسان رضوی با 55 هزار و 761 و اصفهان با 43 هزار و 867 بیشترین و استان‌های خراسان جنوبی با سه هزار و 171، ایلام با چهار هزار و 258 و سمنان با چهار هزار و 737 مورد کمترین آمار مراجعین نزاع به مراکز پزشکی قانونی را داشته‌اند.

بدون شک این آمار و ارقام تکان دهنده است، آنجا که خشم وعصبانیت کنترل نمی شود، شاهد این تعداد قابل تامل نزاع ودرگیری هستیم که ریشه در خشم ونفرت دارد. 
چه عواملی موجب پیدایش خشم می شوند؟

برخی روانشناسان، مورد پيشداوری، تبعيض يا بي مهري قرار گرفتن، جلوگيري از رفتار هدفمند، تحقير شدن يا مورد تبعيض قرار گرفتن، مورد فريب يا عهدشکنی قرار گرفتن، تحقير شدن احساسات، ارزش ها يا اقتدار واقعي فرد از سوي ديگران، مورد بدرفتاري و بي توجهی قرار گرفتن از سوي افراد مهم، صدمه ديدن درنتيجه بي توجهی نسبت به خود،  رفتار حاکی از بي توجهی ديگران، موردتجاوز بدنی يا کلامي قرار گرفتن را از عمده دلایل ایجادخشم به حساب می آورند. 
  
 شيوه کنترل خشم

وقتي با ما بدرفتاري مي شود يا ناکام مي شويم ، بايد به ياد داشته باشيم که در مقابل خشم يک فرد مقابله کننده هستيم و بايد بتوانيم از مهارت هاي مختلفي براي کنترل خشم خود استفاده کنيم. مهارت هاي مخلتفي براي کنترل خشم وجود دارد که به چند مورد به شرح زير اشاره مي شود:

خود آرام سازي: وقتي عصباني هستيم ، استفاده از مهارت هاي خودآرام سازي بسيار مفيد و اثربخش است. حقيقت دارد که مي گويند وقتي عصباني هستيم پيش از اين که پاسخ بدهيم بايد تا عدد 10 بشماريم. اين کار به ما فرصت مي دهد تا بهترين راه حل را انتخاب کنيم. همچنين مي توانيم با تنفس آرام و عميق در مدتي کوتاه خود را کاملا آرام کنيم سپس در وضعيت بهتر و آرام تر راه حلهاي خود را بررسي کنيم. اگر احساس مي کنيم فريادزدن يا عمل پرخاشگرانه به نفعمان است ، مي توانيم اين کار را بکنيم. 
در حقيقت عصبانيت در اين حالت انتخابي و نه نتيجه خشم غيرقابل کنترل است. همچنين مي توانيم از خودآرام سازي براي آماده کردن خود براي مواجه شدن با موقعيتي خشم برانگيز استفاده کنيم و تصور کنيم در معرض ناکامي و بدرفتاری قرار گرفته ايم.

انجام ارزيابی اوليه منطقی: يک نقطه شروع خوب براي آموختن شيوه مقابله با خشم ، تجزيه و تحليل ارزيابي هاي اوليه خود است. وقتي ارزيابي اوليه از رويدادي ناکام کننده و مشکل ساز به عمل مي آوريم بايد معين کنيم آيا مساله ارزش ناراحت شدن را دارد يا نه؟ اگر دريافتيم از خشمي بي اساس رنج مي بريم، احتمالا اين گونه خواسته هاي نامعقول را از خودمان داريم.
چون من بشدت ميل دارم افراد با من منصفانه و با ملاحظه رفتار کنند، پس آنها بايد حتما اين گونه با من عمل کنند.
چون من بشدت ميل دارم مردم با من منصفانه و با ملاحظه رفتار کنند و چون من فردي استثنايی هستم پس آنها بايد حتما با من خوب رفتار کنند.
    
خلاق بودن: وقتي هيجانات ناراحت کننده اي را تجربه مي کنيم ، مي کوشيم از طريق گفتار اين عبارات «احساس... مي کنم ، اين به نفع من نيست. چگونه مي توانم به شيوه اي مفيد با اين احساسات مقابله کنم» راه حل مفيدي را اتخاذ کنيم. در بيشتر موارد واکنش فوري ما نسبت به اين احساس بهترين پاسخ ممکن نيست ، پس اندکي تامل کنيم. اگر بتوانيم از خلاقيت خود استفاده کنيم پيدا کردن شيوه مقابله مناسب با خشم آسان تر خواهد بود. به جاي اين که بگذاريم هيجان ما را کنترل کند، مي توانيم از هيجان به عنوان فرصتي براي رسيدن به تجارب خلاق و جديد استفاده کنيم.

تخليه انرژی: وقتي خشم بر ما چيره مي شود، تخليه انرژي از طريق پرداختن به فعاليت هاي جسمي يا خلاق ، مفيد و اثربخش است. فايده تخليه خشم اين است که مي توان در وضعيت ذهني آرام ، مشکل خشم برانگيز خود را حل کرد. تخليه انرژي به عنوان يک مهارت مقابله با خشم ، فرآيندي دو مرحله اي است.

شهامت داشتن: جرات ورزی یا شهامت داشتن، يعني دفاع از حقوق خود و بيان افکار و احساسات خود به شيوه مستقيم ، صادقانه و مستقيم. افراد با جرات براي خود و ديگران احترام قائلند، آنها مايل نيستند و اجازه نمي دهند ديگران از آنها سوء استفاده کنند و از طرف ديگر به خواسته ها و نيازهاي ديگران احترام مي گذارند و به شيوه مدبرانه با آنها ارتباط برقرار مي کنند.

جرات ورزی چندين مزيت دارد. جرات ورزي به انسان احساس خودکار آمدي و کنترل دروني مي بخشد و اين احساسات نيز در روابط مقابل با ديگران، اعتماد به نفس و عزت نفس ما را تقويت مي کند. از آنجايي که جرات ورزی مستلزم تدبير و مذاکره است. لازم است انعطاف پذير باشيم. هر چند ممکن است هميشه به همه خواسته هاي خود نرسيم، با وجود اين نظر به اين که افراد ديگر نيز خواسته ها، نيازها و اميالي دارند جرات ورزی بهترين روش براي دست يافتن به روابط بين فردی رضايت بخش است.

بيان احساسات خود: بيان احساسات خود يعني مطلع ساختن ديگران از احساسي که نسبت به اعمال آنها داريم. از متهم کردن ديگران يا گفتن چيزهايي مانند «شما بي ملاحظه هستيد»، «شما پررو هستيد» اجتناب کنيم. در عوض احساس خود را نسبت به اعمال آنها به اين صورت بيان کنيم «متاسفم من برنامه هاي ديگري دارم»، «متاسفم، ولي نمي توانم کاري برايتان انجام دهم» بيان احساسات خود بر حرمت نفس و احترامي که ديگران براي ما قائلند خواهد افزود.

پذيرش حقوق و مسووليت هاي خود: افراد بيشتر تفاوت بين خودخواهي و احقاق حقوق خود را نمي دانند. رفتار پرخاشگرانه عملي خودخواهانه است، چون هدف آن برآورده ساختن نياز خود بدون توجه به خواسته هاي ديگران است ؛ ولي جرات ورزي نشان مي دهد که ما انعطاف پذير و اهل گفتگو هستيم، همچنين نشان دهنده آن است که ما نسبت به مراقبت از خود متعهديم. ابراز عقايد، بيان احساسات و دفاع از ارزشهاي خود هرگز به منزله خودخواهي نيست.

 مذاکره و گفت و گو: براي جلوگيري از خشم بيجا بايد اساس روابط بين فردي خود را بر مذاکره و گفتگو بنا کنيم. در برخي موارد مي توانيم از طريق تهديد ديگران و غلبه يافتن بر آنها نظر خود را تحميل کنيم ، ولي اگر هميشه برعمل به شيوه مورد نظر خود اصرار کنيم در نهايت بهاي اين رفتار خود را خواهيم پرداخت. ممکن است گاهي موفق شويم ، ولي تنها و منزوي خواهيم شد. بعکس اگر هميشه منفعل و تابع خواسته هاي ديگران باشيم از هر نوع تلاش براي مذاکره و گفتگو اجتناب خواهيم کرد. پس بهترين راه حل آن است که مذاکره کننده خوبي باشيم.

پی بردن به ارزش گذشت: درس ارزشمندی که بسياري از افراد در جريان رشد و تکامل مي آموزند، پي بردن به قدرت گذشت است. وقتي انسان کسي را که به او بي حرمتي کرده است. مي بخشد او را از کاري که مرتکب شده است ، تبرئه نمي کند. در حقيقت گذشت به معنای از ياد بردن خطای افراد نيست. بلکه هنگامي که کسي خطاي کس ديگري را ناديده مي گيرد و مي بخشد در واقع خود را از خشمگين شدن مي رهاند و به امور روزمره خود مي پردازد. بخشش و گذشت باعث مي شود که در کشمکش ها برگ برنده هميشه در دست ما باشد چون از موضع قدرت و با اعتماد به نفس از خطاي افراد چشم پوشي مي کنيم. گذشت، قدرت خودکارآمدی و حس کنترل ما را در موقعيت هاي ناخوشايند بالا مي برد.
  
سه گروه متفاوت درمواجهه باخشم 

در واقع انسان ها را مى توان در مورد اين حالت نفسانی، به سه گروه تقسيم كرد:

دسته اول: انسان هايى كه در هنگام غضب افراط مى كنند و از حد و مرز ايمان بيرون مى روند. اين گونه اشخاص همواره گرفتار اعمال ناپسند خود هستند و بسا كه پشيمانى هم سودى به حالشان نخواهد داشت. دسته دوم: افرادى هستند كه اساساً خشمگين نمى شوند و اصلا قوه غضبيه خود را به كار نمى گيرند و در جاهايى كه حتى شرع و عقل هم براى آنان خشم را لازم دانسته است، به هيچ وجه حركتى ندارند. اینها نه تنها عملى ناپسند انجام مى دهند، بلكه از افراد عصبانى بدترند و افرادى بى غيرت و بى هويت تلقى مى شوند. دسته سوم: كسانى كه براساس كمال وجودى خود هرگاه خشمگين شوند، از مرز اعتدال خارج نمى شوند. اينها با ايمان راسخ و اعتماد به نفسى كه دارند، هنگام بروز حالت خشم بر وجودشان تسلط كامل دارند و تمام اعضا و جوارح آنان تحت فرمان عقل و ايمانشان قرار دارد.
وقتی ازآموزه های دینی غافلیم!

درآموزه های دینی ما توجه ویژه ای به کنترل خشم و خویشتن داری درمواقع عصبایت شده است که متاسفانه درجامعه امروز این آموزه ها کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. 

«كظم» در لغت به معنى بستن سر مشكى است كه از آب پر شده باشدو به طور كنايه در مورد كسانى كه از خشم و غضب پر مى شوند ولى از اعمال آن خوددارى مى نمايند، به كار مى رود.

«غيظ» به معنى شدت غضب وحالت برافروختگى و هيجان فوق العاده روحى است، كه بعد از مشاهده ناملايمات به انسان دست مى دهد. ما امام هفتم را به نام کاظم"ع" می شناسیم چرا که درظول زندگی مبارکش  همیشه کظم غیظ پیشه می کرد.
حالت خشم و غضب از خطرناك ترين حالات انسان است و اگر جلوى آن رها شود، در شكل يك نوع جنون و ديوانگى و ازدست دادن هر نوع كنترل اعصاب خودنمايى مى كند و موجب مى شود كه بسيارى ازجنايات و تصميم هاى خطرناك از انسان صادر شود كه انسان يك عمر بايد كفاره و تاوان آن را بپردازد.

در اين خصوص روايتى زيبا از سيره رسول گرامى اسلام (ص) نقل شده است كه حمزه بن عبدالمطلب، عموى بزرگوار و برادر رضاعى حضرت رسول بود؛ زيرا حمزه از ثويبه اسلميه- دايه پيامبر قبل از حليمه سعديه شير خورده بود،حمزه از رسول خدا چهار سال بزرگتر بود.
او در جنگ احد 60 سال داشت كه به دست وحشي- غلام جبير بن مطعم- به شهادت رسيد. وحشى به تحريك و تطميع هند- دختر عتبه بن ربيعه و مادر معاويه بن ابى سفيان- حضرت حمزه سيدالشهداء را مورد حمله غافلگيرانه قرار داد و به شهادت رساند. هند كه از آن بزرگوار به شدت ناراحت بود و از حضرت حمزه به علت كشته هاى جنگ بدر كينه شديدى داشت، بعد از شهادت حمزه اعضاى بدن آن حضرت را مثله كرد و حتى جگرش را بيرون آورده، از عمق كينه آن را در دهانش مكيد.

رسول خدا (ص) وقتى به بالين پيكر قطعه قطعه عمويش آمد آن چنان ناراحت و خشمگين شد كه سخن از انتقام گفت. در آن هنگام،جبریيل عليه السلام نازل شد و براى دلدارى پيامبر (ص) اين آيه شريفه را نازل كرد:

«و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خير للصابرين» (نحل)
علامه طباطبايى (ره) در اين زمينه مى فرمايد:«هرگاه رسول خدا(ص) خشمگين مى شد- كه جز براى خدا غضب نمى كرد- چيزى تاب مقاومت در برابر غضب آن حضرت را نداشت.» 
آرى يك انسان كامل فقط در راه حق و به خاطر پايمال شدن حقوق الهى و حقوق مردم خشمگين مى شود و در اين مورد هم از مرز ايمان و حدود الهى خارج نمى شود.

همچنین درآیین ما آمده است: هرگاه خواستيد كسى را مجازات و عقوبت كنيد، تنها به مقدارى كه به شما تعدى شده كيفر دهيد و اگر صبر كنيد، اين كار براى صبركنندگان بهتر است.» پيامبر نيز خشم خود را كنترل كرد و فرمود پس من صبر مى كنم.»

خداوند متعال يكى از مهم ترين ويژگى هاى انسان هاى الهى و پارسا پيشه را كظم غيظ و عفو از مردم مى شمارد و مى فرمايد:

«الكاظمين الغيظ و العافين عن الناس والله يحب المحسنين»؛( آل عمران.134)

مومنان در هنگام عصبانيت خشم خود را فرو مى برند و ازخطاى مردم در مى گذرند وخدا نيكوكاران را دوست دارد.»

 وقتي عصباني هستيم یادمان باشد...

 وقتی عصبانی هستیم، اول اين واقعيت را بپذيريم که خشمگين هستيم، دوم تصميم بگيريم که چه کاري مي توانيم درباره آن انجام دهيم. گاهي ممکن است به اين نتيجه برسيم که نشان دادن واکنش پرخاشگرانه بيشتر به نفعمان است. در مواقع ديگر ممکن است پاسخ انفعالي و بدون جرات را انتخاب کنيم. در بيشتر مواقع بايد روش باجراتي را انتخاب کنيم. چيزي که درک آن در اينجا مهم است ، اين است که بايد بدانيم حق انتخاب و مسووليت يک شيوه پاسخدهي مناسب در هنگام عصبانيت با ماست. نبايد به بهانه عصبانيت دست به اعمال پرخاشگرانه بزنيم. به عبارت ديگر بيان اين جمله که چيزي را شکستم يا به کسي صدمه زدم ، براي اين که عصبي بودم ، شيوه نامعقولي براي اجتناب از مسووليت است. اين خشم نيست که موجب مي شود به شيوه هاي خاص عمل کنيم ؛ بلکه اين ما هستيم که عصبي مي شويم و تصميم مي گيريم که يا به شيوه اجتماعي پسند و قابل قبول يا به شيوه غيراجتماعي و غيرقابل قبول واکنش نشان دهيم.

ايمن سازي در مقابل استرس و خشم: در جريان مواجهه با خشم مي توانيم از عبارات زير استفاده کنيم:
 هر قدر بيشتر آرام باشم و از مهارت هاي مقابله با خشم استفاده کنم ، بيشتر مي توانم موقعيت را کنترل کنم.

        اين موقعيت را به عنوان يک تجربه يادگيري مفيد در نظر بگيرم. مساله جدي است، اما من هم آماده ام. نفس عميق بکشم، آرام باشم و از نيروي فکر استفاده کنم. حق دارم ناراحت باشم، اما بايد بر اهداف خود متمرکز شوم. نبايد اجازه بدهم خشم ديگران بر من اثر بگذارد و بايد خويشتندار باشم.
پس از اين که با رويداد خاصي مقابله کرديم به تلاشهای خود پاداش دهيم:

        آنقدرها هم که فکر مي کردم سخت نبود. در همه مواقع ، خوب ظاهر شدم. اين موقعيت ها آسان نيست، اما به هر حال بخشي از زندگي است. وقتي از مهارت هاي مقابله با خشم استفاده مي کنم ، احساس بهتري نسبت به خود دارم.

شاید بتوان گفت: خشم؛ پدیده ای است که این روزها کمتر فرو خورده می شود! این سوال هم پیش می آید که مسوول پرخاشگری در مردم چه کسی می‌تواند باشد، مسئول آرام کردنشان هم مشخص نیست. بیش از 20‌سازمان و وزارتخانه و نهاد وجود دارند که سال‌هاست وظیفه فرهنگسازی دارند ولی بعد از این همه سال جامعه مشکلات تعجب‌آوری دارد که ریشه آن در فرهنگ جامعه است انگار مشکلات فرهنگی زودتر از فرهنگ درست نهادینه می‌شوند.

کارشناسان، یکی از مهم‌ترین سازمان‌های متولی آموزش کنترل خشم را آموزش‌و‌پرورش می‌دانند،آنجاکه در سال‌های اخیر نقش معاونین پرورشی بسیار کم شده است. ما در آموزش‌و‌پرورش فقط به بچه‌ها یک نرده‌بان به نام کنکور برای رقابت می‌دهیم ولی خیلی به آنها کسب تجربه را یاد نمی‌دهیم. آموزش‌و‌پرورش باید یک مقدار به بچه‌ها تجربه‌کردن را یاد بدهد. تا نحوه ارتباط با دیگران را یاد بدهند. ارتباط کودک با آموزش‌و‌پرورش بیش از آنکه بر مبنای یادگیری علوم باشد، تست سازگاری اجتماعی است. چون آموزش‌و‌پرورش فقط مسوول آموزش علوم نیست. بچه‌ها زمان زیادی را صرف یاد گرفتن ریاضی، علوم، زبان و ... می‌کنند که این خود بدنیست اما این بچه‌ها باید یاد بگیرند که چطور با دیگران ارتباط سالم برقرار کنند و برخشم وعصبانیت خود غالب شوند که مهم است، چرا که درآینده ای نه چندان دور همین بچه های کودک ونوجوان همه جامعه را تشکیل می دهند.

نظرات

نظرات شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.

پربیننده ترین ها