کدخبر: ٤۲٤۹۳
۰۱ مهر ۱۳۹٤ ساعت ۱۲:۰٤
چاپ

روايت جانباز بيرجندي از ديدار با رهبر معظم انقلاب؛

مزاح رهبر انقلاب با جانباز بيرجندي/ با ديدن حضرت ‌آقا آرامش بر قلبم حاكم شد

بیرجندرسا- در هنگام خوش و بش مقام معظم رهبري با من؛ اميرعلي در بغلم بود و گريه مي كرد؛آقا با ديدن گريه اميرعلي به مزاح به من گفتند « نمي توانيد بچه را آرام كنيد به مادرش بدهيد» و بعد هم گفتند « خدا حفظش كند».

مزاح رهبر انقلاب با جانباز بيرجندي/ با ديدن حضرت ‌آقا آرامش بر قلبم حاكم شد

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسابه نقل از شبستان، ۴۹ نفر از جانبازهای قطع‌ نخاعی و بالای ۷۰درصد -که هم‌زمان چشم‌ها و یک یا دو عضو بدن خود را از دست داده اند- بعد از ساليان سال ديروز (۲۹ شهريور) به آرزوي ديرينه خود رسيدند و به ديدار ولي امر خود شتافتند.

 

از ميان ۴۹ نفري كه ديروز موفق به ديدار با مقام معظم رهبري شدند، ۲ نماينده از سومين استان پهناور كشور «خراسان جنوبي» نيز حضور داشتند كه حامل سلام ديگر همرزمان خود به «حضرت آقا» بودند.

 

جانباز ۷۰ درصد بيرجندي نفر يازدهم اين صف انتظار بود كه اين به بهانه اين ديدار، با وي از طريق تلفن به گفتگو پرداختيم؛ هنوز در تهران بود و بعد از ديدار با ولي امر مسلمين، امروز (۳۰ شهريور) به رسم ادب و وظيفه به منظور تجديد بيعت با رهبر كبير انقلاب به همراه  ديگر جانبازان به حرم حضرت امام خميني(ره) مشرف شده اند و بعد از آن با رئيس جمهور ديدار داشته اند.

 

 

حسن زليخاهي در گفتگوي تلفني با خبرنگار شبستان گفت: اول به طور مستقيم به من اعلام نكردند كه براي ديدار با مقام معظم رهبري به تهران مي رويم و تنها گفتند هدف از اين سفر، ديدار با مقامات عالي كشور است و من با خود حدس زدم كه شايد با مقام معظم رهبري قرار است ديدار كنيم تا اينكه با استقبال مسئولان دفتر مقام معظم رهبري از ما در فرودگاه تهران به اطمينان رسيدم كه قرار است به ديدار حضرت آقا برويم.

 

وي ادامه داد: سهميه هر جانباز براي اين ديدار، دو نفر همراه بود به همين دليل من با دو همسر و فرزند شش ماهه ام «اميرعلي» به ديدار حضرت آقا مشرف شديم.

 

صبح زود روز گذشته راهي محل اعلام شده شديم و قبل از آمدن حضرت آقا، يكي از جانبازان روضه باب الحوائج؛ قمر بني هاشم را مي خواند، حال و هواي معنوي بر فضا حاكم بود، ساعت ۱۰:۳۵ بود كه مقام معظم رهبري وارد حسينيه شدند؛ یکی از جانبازان گفت: «سلامتی بزرگ جانبازِ انقلاب صلوات».

 

مقام معظم رهبري با تك تك جانبازان و همراهان آن صحبت مي كردند، بيشتر جانبازان حاضر در حسينيه اشك شوق مي ريختند، هنگامي كه حضرت آقا به نزديك من رسيدند، از شدت گريه، نمي توانستم حرفي بزنم، همراه با من، همسر و فرزند شش ماهه ام «اميرعلي» نيز خيلي گريه مي كردند. بعد از احوالپرسي آقا را در آغوش گرفتم و آقا دست نوازش بر سرمن كشيدند و باري ديگر آرامش بر قلبم حاكم شد.

 

 

در هنگام خوش و بش آقا با من؛ اميرعلي در بغلم بود و گريه مي كرد، دوست داشتم او را براي دقايقي در آغوش حضرت آقا قرار دهم اما بي قراري و گريه اميرعلي مانع از اين كارم شد و انجام اين كار را خلاف ادب مي دانستم.

 

مقام معظم رهبري با ديدن گريه اميرعلي به مزاح به من گفتند « نمي توانيد بچه را آرام كنيد به مادرش بدهيد» و بعد هم گفتند« خدا حفظش كند» و خطاب به اميرعلي كه گريه مي كرد گفتند « جان ... جان...». آقا از من پرسيدند از كجا آمده ام و من جواب دادم از «بيرجند» و بعد دوباره پرسيدند در كدام عمليات جانباز شده اي؟ و من پاسخ دادم « كربلاي ۵»؛.

 

آقا روی سرِم دستي کشيدند و آرامش را بر قلبم حاكم كردند و به سراغِ جانباز بعدی رفتند.

نظرات

نظرات شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.