کدخبر: ۳٤۱۲۷
۰۱ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:٤۹
چاپ

برای تازه پیدا شده دانشگاه امیرکبیر؛ «شهید سلمانی کردآبادی»

۳۲ سال گمنامی و پدری که تا رسیدن به مزار شهیدش دو بار زمین خورد

بیرجندرسا-خانواده «شهید رضا سلمانی» گمنام شناسایی شده دانشگاه امیرکبیر، بعد از ۳۲ سال انتظار به تهران آمدند و مزار مطهر شهیدشان را در میان موج‌های گرم استقبال زیارت کردند.

۳۲ سال گمنامی و پدری که تا رسیدن به مزار شهیدش دو بار زمین خورد

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجند رسا به نقل ازتسنیم، کمی زود رسیده بودیم. زودتر از دانشجویانی که قرار بود بعد از نماز ظهر و عصر به استقبال خانواده شهید بیایند. شهید «رضا سلمانی کرد آبادی» که 6 سال پیش به عنوان شهید گمنام در میان استقبال دانشگاه امیرکبیر به خاک سپرده شده بود و حالا بعد از گذشت شش سال با جواب آزمایش DNA شناسایی شده و در میان استقبال دیگری میزبان خانواده خود بود. خانواده این شهید ساکن اصفهان بودند که چند روز پیش 26 شهریور ماه از احراز هویت شهیدشان خبردار می‌شوند.

مقابل در ورودی ایستادیم. حیاط دانشگاه در نگاه اول خلوت به نظر می‌آمد اما کمی بعد نظرمان عوض شد. هرچه می‌گذشت بر تعداد دانشجویان افزوده می‌شد. هرکس تصویری از شهید را به دست گرفته بود. میان دانشجویان دیگری گل و پوستر تقسیم می‌شد. عده‌ای هم سربند به بازوهای خود بسته بودند. هیچکس آنجا "رهگذر" نبود. هرکس مشغول کاری بود تا این "نخستین" دیدار "بهترین" دیدار هم باشد.

حسی آمیخته از اندوه و شادی میان چهره‌ها موج می‌زد. دانشجویان گروه گروه به جمیعت مقابل در ورودی می‌پیوستند تا در استقبال از خانواده شهید سلمانی سهمی داشته باشند. همه به انتظار همسر، پدر و فرزندان شهید ایستاده و تعدادی حلقه‌ گل در دست‌هایشان بود.

مارش نظامی در گوشه‌ای از محوطه دانشگاه نواختن را آغاز کرد. این نواختن، رسیدن خانواده شهید سلمانی را نوید می‌داد. خیل جمعیت به سمت در ورودی هجوم می‌آورد. عکاس‌ها و دوربین‌های خبری میان استقبال دانشجویان گم و خبرنگاران از ثبت اشتیاق دانشجویان امیرکبیر جامانده بودند. حلقه‌های گل به گردن همسر، پدر، خواهر، برادر و فرزندان شهید انداخته و این خانواده تا مزار مطهر شهدای گمنام دانشگاه امیرکبیر همراهی شدند. دانشجویان یک صدا «کجایید ای شهیدان...» را زمزمه می‌کردند و اشک می‌ریختند.

پدر شهید دوبار تا رسیدن به مزار شهیدش، زمین خورد

کسی برای اشک ریختن به بهانه نیاز نداشت؛ دل‌ها غرق در خوشی و ناخوشی، شکسته بود. صدای گریه‌ خانواده شهید، چشم‌ها را مسحور خود کرده بود. پدر شهید بعد از 32 سال انتظار به دیدار پسرش می‌رفت. اشک می‌ریخت و در میان همین اشک‌ها و لبخندها پیش می‌رفت. بی‌تابی امانش را بریده بود و این بی‌تابی بعد از سال‌ها انتظار فرصت درنگ را از او می‌گرفت. همین باعث شد که تا رسیدن برسر مزار پسرش دوبار زمین بخورد.

امروز؛ دانشگاه امیرکبیر «اربعین» بود

حاج حسین یکتا، دیدار خواهر با برادر شهیدش را به روضه سیدالشهدا وصل کرد. گفت امروز دانشگاه امیرکبیر «اربعین» است. خواهری به دیدار برادر شهیدش آمده که وقت رفتن پسری شش ماهه داشت. دختری سه ساله داشت. جمعیت در اشک فرو رفته بود. دیدار این خانواده با گمنامی که پس از 32 سال پیدا شده بود دل همه را می‌لرزاند. اشک‌ها و ناله‌های از روی فراقِ دخترانی که از پدرشان یک خاطره واضح هم شاید به یاد نداشتند، قلب‌ها را تکان می‌داد.

جای خالی یک «مادر»

پس از سخنرانی سرپرست دانشگاه امیرکبیر، حاج حسین یکتا سخنانی دوستانه با دانشجویان و ورودی‌های جدید داشت و حاج سعید حدادیان نیز پس از آن به مدیحه‌سرایی پرداخت. جای یک نفر اما در این میان خالی بود. پدر شهید گوشه‌ای ایستاده بود. برادر و خواهر شهید آن طرف‌تر و همسر شهید در مقابل ما، اما جای مادر شهید خالی بود. مادری که سال‌ها به انتظار پسرش نشسته و با همان انتظار دنیا را رها کرده و رفته بود. مادری که شهادت پسرش را باور نمی‌کرد و تا آخرین روز زندگی‌اش انتظار کشیدن را کنار نگذاشت. این جای خالی دل‌ها را شکسته بود.

خاطره تلخ تدفین شهدا در دانشگاه امیر کبیر از بین رفت

خانواده شهید در میان استقبال گرم دانشجویان و جوانانی که شاید همه‌شان از دانشگاه امیرکبیر نبودند به سوالات پاسخ می‌گفتند. مردم مشتاقانه و عاشقانه دست‌ شانه‌هایشان را می‌بوسیدند و پدر شهید نیز در میان آغوش مردان و پسران اشک می‌ریخت. دانشجویان فازغ از تنوع و تفاوتی که در پوشش‌هایشان بود در اشک‌هایشان اتحاد نظر داشتند. تعدادی از دانشجویان می‌گفت: این استقبال گرم شاید خاطره تلخی را که از تدفین این شهدا در اذهان خیلی‌ها باقی بود، از بین برد.

بغض‌هایی به  اندازه 32 سال...

همسر شهید می‌گفت دلش که برای شهید که تنگ می‌شد به سراغ عکسش می‌رفت. عکس شهید را توی دستش می‌گیرد و می‌گوید مونس سال‌های تنهایی من این عکس بود. می‌گوید همیشه چشم به راهش بود که یک روز برگردد. پدر شهید اشک‌‌هایش پایانی ندارد؛ می‌گوید خوشحالم! خوشحالم رضا برگشت. اما دختران شهید از مزار این پدر دل نمی‌کَنند، ضجه می‌زنند و بغض‌هایی به قدر 32 سال در گلو دارند.

چند روز پیش رسما خبر تشخیص هویت یکی از شهدای گمنام مدفون در دانشگاه امیرکبیر توسط کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح اعلام شد. هویت این شهید والامقام توسط آزمایش DNA از نمونه استخوانی شهید و تطبیق آن با آزمایش خانواده شناسایی شد. شهید «رضا سلمانی کرد آبادی» فرزند محمد و اعزامی از استان اصفهان است. شهید سلمانی کردآبادی در عملیات بیت المقدس در سال 61 و در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمده و حالا هویت پیکر او بعد از گذشت 32 سال محرز شده است

نظرات

نظرات شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.